شیخ شاهرخ دهکردی
دوستی شاید صلح و صفا و یکرنگی است ورنه هر حیوانی به فرا حال خودش

میدونی
نویسنده: شیخ شاهرخ دهکردی(جمعه 85/4/30 ساعت 8:31 عصر)

میدونی یاری ندارم چی بگم که غیرغصه دیگه دلداری ندارم هیچ کسی پانمی زاره به سراچه خیالم هیچ کسی نداد جواب این سئوال بی جوابم هرکی آمد دو سه روزی از دلم بازیچه ای ساخت دل من مثل عروسک ساده بود دل به دلش باخت گله و گلایه ای نیست بی وفایی رسم عشق عاشقا تنها می مونن تنهایی مرام